درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • آگهی املاک
  • خرید آپارتمان
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان bruce-lee و آدرس bruce-lee.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 66295
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

bruce-lee
bruce-lee




مراحل اولیه زندگی

بروس لی در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۴۰ ساعت اژدها بین ساعت ۷ تا ۹ صبح در سال اژدها (Year of the Dragon) طبق تقویم طالع‌بینی چینی در یک بیمارستان چینی در چیناتون سانفرانسیسکو (San Francisco’s Chinatown) به دنیا آمد.[۳] پدرش لی هو چون (Lee Hoi-Chuen) (李海泉) چینی بود . مادر کاتولیکش گریس هو (Grace Ho) یک چینی آلمانی تبار بود. وقتی بروس لی سه ماه داشت والدینش به هنگ کنگ برگشتند.[۱۰][۱۱][پیوند مرده] در مورد تابعیت او اختلاف وجود دارد شاید آمریکایی بود شاید چینی بود و شاید هم بریتیش سابجکت (British subject) بود (زیرا اهالی هنگ کنگ در زمان او بریتیش سابجکت بودند)

تحصیلات و خانواده 

نام ها 

نام کوچک کانتونی (Cantonese) بروس لی، جان فان (Jun Fan) بود. وقتی بروس لی متولد شد، نام انگلیسی بروس (Bruce) به نظر می‌رسد توسط پزشک خدمتکار بیمارستان، دکتر ماری گلاور (Mary Glover) (و بعضاً گفته می‌شود که پرستار بود) برروی بروس لی گذاشته شد. اگرچه خانم لی در بدایت امر چندان به فکر گذاشتن اسم انگلیسی روی نوزادش نبود ولی این نام را متناسب انگاشت و با نام دکتر گلاور موافقت کرد.[۱۲] به هر حال نام انگلیسی او هرگز به همراه نام فامیلی او استفاده نشد تا این که در یک دبستان که یکی از بخش‌های کالج لاسال (La Salle College) (یک دبیرستان در هنگ کنگ) بود در سال ۱۰ یا ۱۲ سالگی ثبت نام کرد و بعدا در دبستانی دیگر. (کالج فرانسیس خاویر در کولون) (St. Francis Xavier's College in Kowloon) که در آنجا لی به نماینده تیم بوکس در مسابقات بین مدارس می‌شود.

حرفه بازیگری 

پدر بروس لی هوی چون یک ستاره مشهور اپرای کانتونیایی بود. لذا بروس لی از طریق پدرش در سینما مطرح شد و وقتی کودک بود در حالی که خیلی کوچک بود در چند فیلم سیاه و سفید کوتاه بازی کرد. لی اولین نقشش را به عنوان نوزاد در کالسکه بازی کرد. وقتی که او ۱۸ سال داشت ۱۲ فیلم بازی کرده بود.[۳]

در ۱۹۵۹–۱۹۶۴ در ایالات متحده بروس لی سودای بازی کردن در فیلم‌ها را از سر به در کرده و هنرهای رزمی را پی گیری کرد.

آغاز کار و ورود به هنرهای رزمی 

اولین آشنایی بروس با هنرهای رزمی توسط پدرش - لی هوی چون- صورت گرفت. او در ابتدا مهارتهای پایه‌ای در سبک تای چی را از پدرش فرا گرفت.سی فوی بروس لی یعنی استاد بزرگ وینگ چون - ییپ من - همکار و دوست پدر او بود. بروس از سن ۱۳ تا ۱۸ سالگی تحت تعلیم استاد هنگ کنگی خویش ییپ من بود.

مانند اکثر مدارس هنرهای رزمی چینی در آن زمان، کلاس‌های سیفو ییپ من توسط شاگردان ارشد و درجه بالا اداره می‌شد. یکی از شاگردان ارشد ییپ من «وانگ شون لئونگ» بود. بر طبق گفته‌ها او بیشترین تأثیر را بر کونگ فوی وینگ چونِ بروس لی داشته‌است. پس از اینکه تعدادی از شاگردان پپپ من به دلیل بعضی آداب و رسومات چینی از آموزش به بروس لی خودداری کردند، ییپ من به طور خصوصی شروع به آموزش بروس لی کرد. بروس همچنین بوکس غربی را نیز یاد گرفت و مسابقه فینال قهرمانی بوکس در سال ۱۹۵۸ را با ناک اوت کردن «گری الم» که قهرمان سه بارهٔ مسابقات بود، در راند سوم به پایان رساند. قبل از مسابقهٔ نهایی بروس سه حریف قبلی اش را مستقیماً در همان راند اول ناک اوت کرده بود.بعلاوه بروس تکنیکهای شمشیرزنی غربی را از برادرش «پیتر لی»- که قهرمان شمشیرزنی در زمان خودش بود- یاد گرفت.

ورود به آمریکا 

بروس لی در سن ۱۹ سالگی به منظور ادامه تحصیل و تنها با ۱۰۰ دلار با کشتی وارد ایالات متحده آمریکا شده و در مدرسه فنی ادیسون ثبت نام کرد. سپس به تحصیل در رشته فلسفه مشغول گردید.

آموزش کونگ فو به غیر چینی‌ها 

بروس لی در ابتدای ورودش به آمریکا و برای تامین هزینه تحصیلش ناگزیر در رستوران کار می‌کرد اما چون احساس می‌کرد این کار در شان وی نیست این کار را رها کرده و تصمیم به آموزش کونگ فو گرفت و با استقبال فراوان دوستانش مواجه شد.

جان فان کونگ فو

بروس لی آموزش هنرهای رزمی در آمریکا را از سال ۱۹۵۵ شروع کرد.در آغاز کار او وینگ چون آموزش می‌داد. هنری که بر پایه برداشت‌ها و آموخته‌هایش در هنگ کنگ بود. جان فان کونگ فو (که معنای لغوی آن کونگ فوی بروس لی است.)در واقع نامی بود که بروس لی بر روی هنر رزمی خودش گذاشته بود، که اساساً روش تعدیل یافته او در وینگ چون بود. اولین شاگرد بروس یک جودو کار به نام «جس گلاور» بود که بعدها دستیار او شد. قبل از نقل مکان به کالیفرنیا، لی اولین مدرسهَ هنرهای رزمی اش را در سیاتل با نام «موسسهٔ جان فان کونگ فوی لی»را افتتاح کرد. لی همچنین روش لگد زنی اش، که شامل لگد مستقیم وینگ چون و لگد قدرتی کونگ فوی شائولین شمالی می‌شد را ارتقا بخشید.

اما بعد از مدتی با مخالفت چینی‌های مقیم آمریکا مواجه گشت و آنها از وی خواستند دست از آموزش به خارجی‌ها بر دارد اما بروس لی در تصمیمش مصمم بود و آنها برای تعطیل کردن باشگاه وی مبارزی ماهر به نام «وانگ جک مان» را به منظور مبارزه با بروس لی فرستادند که در این مبارزه وانگ به سختی شکست خورد و دندانهای جلویش را از دست داد.

اجرای چند حرکت نمایشی و مقدمه‌ای بر مطرح شدن بروس لی در ایالات متحده [

بروس لی بعد از آموزش تصمیم به شرکت در مسابقات کاراته و نشان دادن توانایی‌های خود در هنرهای رزمی گرفت. بدین منظور در سال ۱۹۶۴ در میدان ورزشی لانگ بیچ با اجرای چند حرکت نمایشی با سرعت و قدرتی خیره‌کننده نامش بر سر زبان‌ها افتاد.

 

ورود به سینما

 

بعد از نمایش لانگ بیچ یک کارگردان که اتفاقاً در سالن حضور داشت به ملاقات بروس لی رفت و از وی خواست در سریال «زنبور سبز» به ایفای نقش بپردازد و بروس هم پذیرفت و این مقدمه‌ای شد برای ورود بروس لی به سینما.(البته بروس لی در کودکی نیز در چند فیلم ایفای نقش کرده بودچون پدر او بازیگری هنگ کنگی بود او در ۶ ماهگی گریم شد و نقش شاهزاده را بازی کرد و در ۶ سالگی نقش کودک دزدی را و در ۱۱ سالگی فیلم غازهای وحشی را بازی کرد)

ابداع سبک جیت کان دو [

به دلیل عدم دسترسی به سیفو «ییپ من» که در هنگ کنگ زندگی می‌کرد، بروس لی نمی‌توانست وینگ چون را ادامه دهد، هنر اصیلی که حالا تنها در اختیار استادش بود، اما بروس هنوز مشتاقانه به دنبال یادگیری وینگ چون بود تا جاییکه او حتی پس از باز گشت به هنگ کنگ به استاد ییپ من پیشنهاد خرید یک آپارتمان شخصی داد ... در مصاحبه استاد بزرگ وینگ چون «لو مان کام» که یکی از همرزمان بروس لی در کلاس استاد ییپ من بوده، می‌خوانیم:

بروس لی در حال تمرین چی سائو با استاد فقید ییپ من
« شما این شانس را داشتید که در کنار بروس لی باشید، چه ارتباطی با او برقرار کرده بودید؟  »

- اغلب با هم تمرین می‌کردیم، بویژه در چی سائو. بروس لی از من جوان تر بود. وقتی هنگ کنگ را ترک کرد، کار آموزی خود را نزد ییپ من به پایان نرسانده بود. یک روز که دیگر معروف شده بود به هنگ کنگ برگشت و از ییپ من خواست تا کار آموزی اش را به پایان برساند، اما چون خیلی مشغول بود نمی‌توانست در هنگ کنگ بماند. بروس لی از ییپ من خواست به او نشان دهد که چگونه می‌تواند با آدمک چوبی تمرین کند، زیرا او می‌خواست در فیلم‌هایش از آدمک چوبی استفاده کند. در عوض او پیشنهاد یک آپارتمان را به ییپ من -که آدم پولداری نبود- داد. اما ییپ من پیشنهاد او را رد کرد و گفت:

« اگر می‌خواهی کونگ فوی مرا یاد بگیری به کلاسم بیا (منبع مجله رزم آور شماره ۱۳۵)  »

{البته بعدها بروس لی ضعف‌هایی از این سبک اصیل پیدا کرد. پی بردن به این ضعف‌ها و اصلاح آنها مقدمه‌ای شد بر ابداع سبک مخصوص خودش : جیت کان دو }

ایده‌های جیت کان دو در سال ۱۹۶۵ در ذهن بروس لی متولد شد.مبارزه با وان جک مان تأثیر بسزایی بر فلسفه مبارزه بروس لی گذاشت. با آن که بروس حریفش را به طرز فجیعی شکست داد، اما معتقد بود که آن مبارزه بیش تر از حد معمول طول کشیده و او نتوانسته‌است آنطور که انتظار دارد از تکنیکهای وینگ چون استفاده کند، بعلاوه او دیگر نمی‌توانست به یادگیری و تکمیل هنر رزمی وینگ چون بپردازد چون فرسخها از استادش دور بود.

او به سیستمی احتیاج داشت تا به شکوفایی هرچه بیشتر داشته‌هایش بپردازد. به همین خاطر با تاکید بر «کاربردی بودن، انعطاف پذیری، سرعت و کارآمدی» به توسعهٔ سیستم جدیدی پرداخت. او شروع به استفاده از روش‌های آموزشی متفاوتی کرد: بدنسازی برای افزایش قدرت، دویدن برای افزایش استقامت، تمرینات کششی برای انعطاف پذیری و بسیاری از روش‌های دیگر که او دائماً در حال منطبق کردن با سیستمش بود.

لی بر آنچه که «روش بی روشی» می‌نامیدش بسیار تاکید داشت. ایده‌ای که بیانگر رهایی از روشهای فرمالیته -همان سبکهای سنتی- بود. بروس لی احساس می‌کرد سیستمی که او «جان فان کونگ فو» نامیده‌است، محدود کننده‌است و به همین خاطر آن را به آنچه که با نام جیت کان دو توصیفش کرد، تغییر شکل داد. نامی که بعدها از مطرح کردن آن اظهار پشیمانی کرد چون از نام جیت کان دو نیز ویژگی‌های خاصی برداشت می‌شد که هر سبکی به نوبه خود ادعا می‌کرد، درحالیکه ایدهٔ هنر رزمی او خروج از هر گونه عوامل محدود کننده بود.

بازگشت به هنگ کنگ و تصمیم در ایفای نقش در چند فیلم [

مجسمه بروس لی در هنگ کنگ

بروس لی بعد از بازی در چند سریال و فیلم مانند زنبور سبز، مارلو، لانگ استریت و .... در آمریکا تصمیم گرفت به هنگ گنگ بازگردد و برای هم میهنانش نیز چند فیلم بازی کند که بلافاصله با استقبال شرکت‌های فیلم سازی روبه رو شد اول فیلم راهب کوهتانگ و توسط استدیو گلدن هاروست و کارگردانی «لو وی» کارگردان معروف چینی به ایفای نقش در فیلم‌های رئیس بزرگ و مشت خشم پرداخت که این فیلم‌ها رکورد فروش تمامی فیلم‌های هنگ کنگی را شکست.

بعد از این فیلم‌ها همه به این نتیجه رسیدند که بدون شک بروس لی برترین رزمی کار دنیاست. سپس بروس لی خود تصمیم گرفت فیلم بسازد بدین منظور در سال ۱۹۷۲ شرکت فیلمسازی خود به نام «شرکت فیلمسازی کنکورد» را دایر کرد و خود کارگردانی فیلم «راه اژدها» یا <<بازگشت اژدها>> را به عهده گرفت. این فیلم در هنگ کنگ مجدداً رکورد فروش فیلم‌های قبلی بروس را شکست.

در این دوران بروس لی با موج پیشنهادهای شرکت‌های فیلم سازی مواجه گشت و وی در چهارمین فیلم معروف خود «بازی مرگ» به ایفای نقش پرداخت.در این فیلم توسط دشمنانش زخمی گشت اما درهنگ کنگ به دلیل فوت ناگهانی بروس لی از دنیا رفت و فیلم نا تمام باقی ماند.

مطرح شدن در سراسر جهان و ایفای نقش در هالیوود 

بعد از موفقیت بروس لی در هنگ کنگ هالیوود به سراغ بروس لی آمد و کمپانی برادران وارنر از وی خواست در فیلم «اژدها وارد می‌شود» به ایفای نقش بپردازد به همین دلیل بروس لی «بازی مرگ» را رها کرده و در «اژدها وارد می‌شود» که اولین فیلم جهانی وی به شمار می‌رفت به ایفای نقش پرداخت.

آرامگاه بروسلی در کنار پسرش براندون لی

مرگ [ویرایش]

بروس لی به تومور مغزی دچار شده بود و هنگامی که می خواسته برای تمرین فیلم بازی مرگ برود بی هوش شده و تلاش پزشکان بی نتیجه بود و تیم پزشکی بروس لی ۵ دلیل برای مرگ نابهنگام او ارائه دادند. یکی از دلایل اصلی مرگ زودرس بروس تورم و رشد یک غده در مغز او بود. به گفته همسرش لیندا، بروس با تهیه کننده فیلم ریموندجو در ساعدت ۲ بعدازظهر قرار داشت.

آن دو در مورد ساخت فیلم بازی مرگ با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه بتی تینگچی بازیگر تایوانی الاصل که نقش اصلی زن فیلم بازی مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک می کند و بروس و بتی با هم شام می خورند.

در آنجا بروس احساس سردرد می کند و بتی یک قرص Eguagesic (آسپرین قوی) به او می دهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب می رود. چو به خانه بتی تلفن می زند تا با بروس حرف بزند اما بتی می گوید بروس به خواب عمیقی رفته و نمی تواند او را بیدار کند. بلافاصله او را به بیمارستان می رسانند. پزشکان به معاینه دقیق می پردازند. او به کما رفته بود بعد از مدت کوتاهی نیز حتی نفس هم نمی کشید. پزشکان متوجه شدند که مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسیده بود.

هیچ یک از رگهای خونی بسته یا پاره نشده بود. تمام اعضا و جوارح بدن مورد معاینه قرار گرفته و کالبد شکافی شد. در معده اش همان قرص آسپرین قوی بود که بتی به او داده بود. علاوه بر این چند دانه شاهدانه در معده اش یافت شد که مشخص نشد این شاهدانه ها را از دست چه کسی خورده است. عده ای از پزشکان معتقد بودند که شاهدانه ها به زهر آغشته شده بود و همین امر سبب مرگ وی شده است. اما پزشک اصلی او معتقد بود که به دلیل خوردن آسپرین قوی، تومور فعال شده و مرگش فرار رسیده بود. در واقع چنین فردی با داشتن تومور مغزی نباید چنین آسپرینی مصرف می کرد.

همسرش لیندا می گفت: او هیچ گاه دوست نداشت عمر طولانی داشته باشد. زیرا او نمی توانست تحمل کند که قدرت بدنیش با کهولت سن روز به روز تحلیل رود. بروس لی می گفت اگر من باید فردا بمیرم هیچ شکایتی ندارم. من به آرزوهایم دست یافته ام و در دنیا آنچه را که می خواستم انجام داده ام. از زندگی انتظار بیشتری ندارم.[۱۳] قبر او در سیاتل آمریکا در خیابان گارفیلد می‌باشد در هنگام مرگ بروس لی پسرش براندون لی ۸ سال داشت که ۲۰ سال بعد از مرگ پدرش یعنی در سن ۲۸ سالگی او به طرز مشکوکی در گذشت. قبر او در کنار قبر پدرش است.



جمعه 4 شهريور 1390برچسب:, :: 17:2 ::  نويسنده : مجتبی رسولی


نکاتی در مورد مبارزه (که بروس لی بر آنها معتقد بود):

حمله شما:

حمله شما باید ساده ومستقیم باشد، چون ممکن است کنترل آن دشوار باشد، اما در برابر مبارزی که با نقشه حرکت می کند، باید دست به یک حمله پیچیده ومرکب بزنید .
زمان سنجی، کلید یک حمله پیچیده است، پس باید آنقدر تمرین کنید تا در آن کاملا ماهر شوید، حمله فریبنده شما باید حواس حریف را منحرف کند تا راهی برای ضد حمله شما باز شود .

پاهای توانا:


اگر پاهایتان را با مهارت به کار ببرید، احتمالا به آسانی شکست نخواهید خورد، زیرا با لگدهای قوی ومرگبار خود، می توانید حریفتان را عاجز کنید . لگد ساق پا می تواند حمله ای را متوقف کند، در حالی که لگد جانبی می تواند کمر حریف را بشکند .
لگد چرخشی می تواند حریف را به زانو در آورد یا او را شگفت زده کرده وبه زمین بیندازد .
از لگد جارویی به ندرت استفاده می شود چون حریف را فقط زخمی می کند، اگر چه در فیلم ها صحنه های جالبی خلق می کند، اما در واقعیت قدرت چندانی ندارد.

تاکتیک:

تاکتیک مخصوص فرد باهوشی است که همواره یک قدم از حریفش جلوتر است .
او در مبارزه از هوش خود بهره می گیرد در حالی که حریفش از دیدن این نور غافل است .
برای هر یک از حریفانش تاکتیک متفاوتی را به کار می گیرد، تاکتیک مشت ولگدهایی که در سطح بالا وپائین پرتاب می شوند.
او حریفش را با دقت مطالعه وبررسی می کند وبا قضاوتی صحیح وبا جرأت مبارزه می کند .
تاکتیک به تنهایی ضامن پیروزی نیست، طرز برخورد هم قسمتی از این فرآیند است .
مبارزی که اعتماد به نفس اش قوی باشد، شیوه مبارزه را آگاهانه طرح ریزی می کند .

دستهای ماهر:

در مبارزه، دستها اهمّیت حیاتی وویژه ای دارند، آنها حکم سپر وشمشیر گلادیاتورها را دارند .
از دستها بیشتر برای ضربه زدن استفاده می شود، اما آنها ابزارهای دفاعی یک مبارز نیز محسوب می شوند .
دستها چابکتر از پاها هستند، از این رو می توانند به سرعت ودر جهات مختلف حرکت نمایند .
کسی که در تکنیکهای دست مهارت داشته باشد، می تواند در رقابت با اکثر رزمی کاران پیروز شود .
تصور کنید که اگر دست نداشتید، در یک مبارز? واقعی چه می کردید .
اما افراد زیادی هم هستند که دست دارند، اما هرگز طرز استفاد? صحیح از آنها را نیاموخته اند .

دفع حمله:

دفع حمله یک تاکتیک دفاعی است که به سادگی قابل اجرا است حرکتی است که برای منحرف کردن ضربه حریف به کار می رود .
اگر به اندازه کافی تمرین کرده باشید دفع حمله به صورت اتوماتیک انجام خواهد شد . اگر با تکنیک دفع حمله را برانید انجام آن بسیار ساده خواهد بود .
دفع حمله با دفاع متفاوت است زیرا که دفع حمله خیلی قویتر وغیر قابل کنترل است .
زیرا می تواند تعادل شما را مختل کند وقدرت ضد حمله را از شما سلب کند.

ضربه های راست:

موضوع فقط کمبود سرعت نیست که شما واقعا نگرانش هستید، بلکه مسئله ضرباتی است که علیه حریفان گوناگون به کار می برید، شاید این ضربه ها برای هر مبارزه ای مناسب نباشند، بنابراین موجبات ناراحتی وسردرگمی شما را فراهم می آورند .
پس بیاموزید که ضربه ها را درست وبجا به کار ببرید تا بتوانید در برابر همه دشمنان به نحو احسن مبارزه کنید .

ضد حمله:

ضد حمله ممکن است ظاهرا شبیه دفاع باشد، اما در واقع شکل پیشرفته تر حمله است .
ضد حمله یک استراتژی حیله گرانه است ونیاز به هنر واقعی در مبارزه می باشد .
ضد حمله می تواند حریف را بی قرار، مخصوصا وقتی که صبورانه انتظار می کشید .
بهترین زمان برای ضد حمله زمانی که حریف اول حرکت می کند زیرا نمی تواند گارد مؤثری داشته باشد .

مهارت در حرکت:

دقت در حرکت یک ویژگی غریزی نیست، بلکه مانند سایر مهارتها مستلزم آموزش ویادگیری است .
تمرین واجب است والا مانند هر فن دیگری که احتیاج به تکرار وتمرین دارد، به تدریج از بین خواهد رفت .
سعی کنید، پاهایتان را سریعا حرکت بدهید، وحتی در ناتوانی کامل هم ناامید نشوید .
بزودی با مهارت واستادی کامل قادر به فریب دادن حریفتان خواهید شد، مخصوصا هنگامی که به عقب وجلو حرکت می کنید .
با اراده ای آهنین تمرین وتمرین کنید ... تا در اولین رویارویی با حریف، در اوج قدرت ومهارت باشید .

مهارت در لگد زدن:


لگد به عنوان نخستین حربه دفاعی در برابر حمله به کار می رود .
زیرا لگد بهترین ضربه ای است که از فاصله دور می توان اعمال کرد.
لگد در برابر یک مبارز ماهر وسیله ای با ارزش محسوب می کردد. مبارزی که قادر نیست تاکتیک هایش را بهم بریزید, خوب می داند که چه موقع باید ضد حمله کند . مهارت در لگد زدن زمانی بدست می آید که واقعا سخت تمرین کرده باشید .
با این نوع تمرین مستمر ومداوم می توانید بر رخوت وستی فائق آیید .

هدفها:

در مبارزه نمی توان ملایم ومهربان بود, چون مسئله مرگ وزندگی در میان است .
لگد زدن به کشاله رانهای حریف وحتی فرو کردن انگشت در چشم های حریف مانعی ندارد .
مبارزه کردن فقط به معنای زدن نیست بلکه هدف گرفتن نقاط ضعف حریفتان است .
به جای اینکه از چند ضربه استفاده کنید, بهتر است کار را با یک ضربه تمام کنید .
در بدن هدفهای متعددی وجود دارند که نسبت به یک ضربه حساس هستند . اما شما باید کاملا ماهر وآماده باشید تا با تمام وجودتان ضربه بزنید

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 20:17 ::  نويسنده : مجتبی رسولی

 

عکس های کمیاب بروس لی

عکس های کمیاب بروس لی

عکس های کمیاب بروس لی

عکس های کمیاب بروس لی


پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 20:0 ::  نويسنده : مجتبی رسولی

بروس لي

زندگي نامه ي بروس لي

زندگي نامه - خانواده - نام واقعي



بروسلي يکي از معروفترين رزمي کاران وهنر پيشگان بوده است. وي در اواخر دهة 60 واوايل دهة 70 ميلادي به علّت اجراي ضربات عالي وتکنيک هاي برتر در مبارزه در محافل گونگ فوي بين المللي معروف ومشهور شد. او هميشه تکنيکي را که خودش ابداع کرده تمرين مي نمود وبه نمايش مي کذاشت. فيلم هاي گونگ فوي بروسلي بسيار هيجان آور وشگفت انگيز بود. بروسلي يکي از 7 نفر معروف در محافل کونگ فوي جهان به شمار مي رفت و به علّت هنرمند وهنرپيشه بودن وي شرکت هاليوود آمريکا بعد از مرگش يک موزة يادبود براي او درست کرد. بروسلي در بازيگري مهارت زيادي داشت وتکنيک هاي بوکس چيني را خيلي خوب اجرا مي کرد، علت کسب اين همه موفّقيّت اين بود که وي سبکي به نام جيت کان دو که حرکات، ضربات وتکنيک هاي موثر سبکهاي ديگربودرا ابداع نمود. اينميراث گرانهايي بود که او به ووشوي چيني داد. بروسلي ،جيت کان دو را بر اساس تکنيک هاي ووشو و برخي سبک هاي خارجي بوجود آورد وبعد ان را به يک سبک مبارزه اي تبديل کرد . بنيان گذاشتن جيت کان دو روح انقلابي بروسلي را ظاهر مي کرد. او حرکات و تکنيک هايي را که در کونگ فوي چيني ( ووشو) برتر بود ، انتخاب مي کرد. وي از نظريات محافل ووشوي سنّتي تخطّي مي کرد واز تکنيکها وضربات متعلّق به رشته هاي ديگر که کاربرد خوبي داشت نيز استفاده مي نمود. حرکات اين سبک ، ساده وضربات آن کاربردي وتکنيک هايش خيلي شديد وخشن مي باشد. نتيجة کار بروسلي ، در جمع آوري سبک هاي ووشو در جيت کان دو ظاهر مي باشد . بروسلي مي گفت : از بي قانوني تا قانون ، از بي محدوديتي تا محدوديت که اين عالي ترين گوهر ايدئولوژي جيت کان دو است. در جيت کان دو، تکنيک وحرکات مخصوصي براي دست وپا وجود ندارد. جيت کان دوکار بايد در مبارزه ، با توجّه به حرکت وتکنيک هاي اجرايي حريف، حرکت وتکنيک خود را عوض کند ، تا بتواند حريفش را شکست دهد. مبارز ميتواند از هر محيط وشرايطي عبور کند و هيچ شرايط محيطي نمي تواند او را محدود کند . بنابراين کسي که جيت کان دو را به طور کامل اموزش ديده و با موفّقيّت تمام فنون اين سبک را ياد گرفته باشد ، مي تواند حريفش را به راحتي شکست دهد. اين حقيقت کاربرد و خلاصه ومعناي جيت کان دو است .


پدر بروسلي از ايالت « گوان دونگ نانگ هاي » چين بود و بروسلي در تاريخ 27 نوامبر 1940 در سال اژدها در بيمارستان چيني شهر جوجين شان (سان فرانسيسکو) – جايي که چيني هاي زيادي در آنجا زندگي مي کنند – متولّد شد نام اصلي فوق ستارة سينما « لي جون فان » بود. ولي بعد ها در ادارة ثبت احوال اسم بروسلي را به عنوان نام هنري براي خود انتخاب کرد . اعضاي خانوادة بروسلي هفت نفر بودند . اسم پدر او «لي هوي چوئن» و نام مادرش گريس مي باشد. پدر او خوانندة اپرا بود و در ووشو مهارت زيادي داشت وبه همين خاطر در پيشرفت بروسلي تأثير زيادي گذاشت. نام خواهر بزرگ بروس «اگنس» ، خواهر کوچکش«فيبي»، برادر بزرگش «لي جون شن» و برادر کوچکش «لي جون خوي» مي باشد. بروس در ماه دوم (فوريه) سال 1964 ميلادي با دختري مهربان، زيبا و دلسوز به نام ليندا ازدواج کرد. خانم ليندا در زندگي وکار پشتيبان خوبي براي همسرش بود . آنها بعد از ازدواج صاحب يک پسر به نام «براندون لي» ودختري به نام «شانون» شدند.



توسعه دادن کونگ فوي چيني


و مطرح کردن آن در فيلم هاي رزمي جهان


دوران زندگي بروسلي کوتاه بود، ولي نتيجة کار او در سينما و ورزشهاي رزمي به ويژه کونگ فوي چيني، موجب شگفتي همگان است. او پس از دو سال بازيگري ، در محافل فيلم جهاني نوراني و درخشان شد. بروس نه فقط در کونگ فو عالي بود ، بلکه استعداد خيلي خوبي هم در نمايش داشت. او تقريباً در يک سالگي در فيلم « جينگ مانگ نيو»(دختر شهر دروازه طلايي)نقش داشت ودر شش سالگي در فيلم هاي « سرگذشت يک پسر بچه»و«اژدهاي کوچک» و در دوران جواني نيز در فيلم « ژن هاي گوهم » بازي نمود که مورد استقبال مردم واقع شد .او در اين فيلم، فنون و تکنيک هاي برتر زيادي از کونگ فوي چيني را به نمايش گذاشت و به همين علّت بود که وي در زمينة فيلم مشهور شد و ستارة کودکي نام گرفت.در سال 1966 بروس در هالي وود آمريکا در سريال « چينگ فن شا» (زنبور سبز) به عنوان يک قهرمان و حامي، ايفاي نقش کرد و توانست قدرت ونيروي ووشو (کونگ فوي چيني) را به خوبي نشان دهد . بعد از اينکه ووشو در سراسر جهان يک دگرگوني همچون موج بوجود آورد ، در يکي از مجلات و انتشارات فيلم آمريکا چنين نوشته بود : بروسلي از کشوري کهن ، با فرهنگ غني وباستاني و پهناور آمده، مردم چين آداب ورسوم غني دارند ، ودر چشم غربيها اين کشور پر از رمز وراز است . اجراي حرکات وتکنيک هاي کونگ فوي چيني توسط برسلي واقعاً براي مردم شگفت انگيز بود .در سال 1967 او در هنگ کنگ در فيلم برادر بزرگ ( تانگ شان) نقش داشت و بار ديگر کونگ فو را به مردم جهان نشان داد.در سال 1971 با موفّقيّت عالي در فيلم خشم اژدها بازي کرد که در اين فيلم او خشن ترين و جدي ترين هنر پيشه بود . او با تکنيک هاي عالي و مبارزة شگفت انگيزش ، بار ديگر جيت کان دو را به نمايش گذاشت . علي الخصوص در اجراي ضربات وفنون نانچکو و نمايش دادن سه تکنيک برتر پا موفق بود و مردم از بازي او لذّت بردند . در سال 1972 بروسلي براي خود يک شرکت فيلم سازي تأسيس کرد . بعد ها خودش نمايش نامه مي نوشت و خودش هم بازي ميکرد . به اين ترتيب فيلم راه اژدها را ساخت و بار ديگر قدرت نانچکو را به مردم نشان داد . .او در اين فيلم با قهرمان کاراته جهان (چاک نوريس) مبارزه کرد که اين يک مبارزة شگفت انگيز بود . در سال 1973 وي با شرکت فيلم سازي برادران وارنر (حوانا هالي وود) همکاري نمود و در هنگ کنگ فيلم اژدها وارد مي شود را ساختند. اين آرزوي او که چند سال پيش قصد داشت فوق ستاره فيلم هاي هالي وود باشد با ساختن اين فيلم به حقيقت پيوست و او به بازيگر درجه يک جهان تبديل شد فيلم بازي با مرگ از شرکت توليد فيلم سکواويا (شي خو) آخرين فيلم بروس مي باشد. وي در هنگ کنگ براي ساختن ابن فيلم از تکنيک ها ، ضربات و صحنه هاي جالب و بسيار ديدني فيلم برداري مي کرد . البته قبلاً تصميم گرفته بود که بعضي از صحنه ها را در مناظر کرة جنوبي فيلم برداري کند ، امّا به علّت خستگي بيش از حد او اين تصميم اجرا نشد. وقتي که او دوباره سعي کرد تصميمش را عملي کرده و اين فيلم را تمام نمايد ناگهان اتّفاق ناگواري موجب مرگ او شد . براي احترام گذاشتن به وي و ياد بود اين ستارة بزرگ کونگ فوي چيني ـ بروسلي ـ در سال 1993 سازمانها و دانشکده هاي هنري شرکت فيلم سازي هالي وود آمريکا تابلويي درخشان و پر نور از پنج ستارة طلا و نقّاشي فيلمي که بروس در آن بازي کرده بود را در هالي وود نصب کردند.



پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 19:58 ::  نويسنده : مجتبی رسولی

راز مرگ بروس لی چه بود؟

شاید جوانان و نوجوانان امروز تنها نامی از بروس لی شنیده اند. اما همه جوانان قدیمی حدود ۳۰ الی ۴۰ سال پیش بروس لی را می شناسند. در آن زمان تعداد اکشن من ها و فیلم های زد و خوردی مانند امروز زیاد و متعدد نبود...


شاید جوانان و نوجوانان امروز تنها نامی از بروس لی شنیده اند. اما همه جوانان قدیمی حدود ۳۰ الی ۴۰ سال پیش بروس لی را می شناسند. در آن زمان تعداد اکشن من ها و فیلم های زد و خوردی مانند امروز زیاد و متعدد نبود. بروس لی یکی از کسانی بود که در آن زمان محبوبیت خاصی میان همه مردم داشت. فردی که دستهایش مانند تیغ عمل می کرد و در کاراته بازی شهرتی جهانی یافته بود. در آن دوران اکثر جوانان به ویژه پسرها اتاقهای خود را با عکسهایی از بروس لی تزئین می کردند. امروزه هنرپیشه هایی مانند جکی چان، آرنولد و... بسیار زیاد هستند. اما ۳۰ الی ۴۰ سال پیش چنین نبود. اکنون می خواهیم زندگی کاراته باز چند دهه پیش را برایتان بازگو نماییم. هم چنین درباره مرگ مشکوک او مطالبی بیان کنیم.

بروس لی (لی هسیا الانگ Lee Hsiaolung) در ۲۷ نوامبر ۱۹۴۰ در سان فرانسیسکو به دنیا آمد. مادر و پدرش هنگ کنگی بودند. پدرش خواننده اپرای چینیها بود. بروس یک سال داشت که به همراه خانواده اش به هنگ کنگ رفت. او در همان دوران کودکی به بازیگری علاقه زیادی داشت و کاراته را در آن زمان آموخت. ۶ ساله بود که در فیلم تولد انسان بازی کرد.

آخرین فیلمش نیز به سال ۱۹۷۳ بازی مرگ نام داشت که نیمه تمام ماند و از دنیا رفت. او فنون کاراته و کونگ فو را از استاد معروف ییپ کانگ آموخت. اما او قبل از این که نزد استاد برود خودش کاراته بازی می کرد. ولی تحت نظر استادان با تجربه در کاراته بازی بسیار خبره شد. ۱۹ سال داشت که هنگ کنگ را به قصد آمریکا ترک گفت و در دانشگاه واشنگتن در رشته فلسفه مشغول به تحصیل شد.

در کنار تحصیل در دانشگاه برای تامین معاش پیش خدمت یک رستوران شد و هم چنین مهارت هایش را به چند دانشجو می آموخت و پولی دریافت می کرد. او آن قدر مهارت داشت که کم کم توانست مدرسه ای دایر کند و در آنجا هنرجویان بیشتری را آموزش دهد. بسیاری از دانشجویان ژاپنی در سیاتل سعی داشتند که با بروس مبارزه کنند و او را از پای در آورند. اما در بیشتر مبارزات بروس برنده نهایی بود.

● ازدواج او

او در دانشگاه با لیندا آشنا شد و ازدواج کرد. حاصل ازدواجشان یک پسر بود که از لحاظ قیافه مانند چینی ها شبیه پدرش و از لحاظ رنگ پوست و مو مانند غربی ها که شبیه مادرش بود. نامش را براندون نهادند.

در واقع ترکیبی از دو نژاد چینی و غربی بود. آوازه شهرت کاراته بازی او در آمریکا پیچید و به دلیل داشتن سابقه بازیگری در دوران کودکی و نوجوانی، تهیه کنندگان فیلم در هالیوود از او تقاضای بازی نمودند و او را اژدهای کوچک لقب دادند.

بسیاری از بازیگران مشهور هالیوود می خواستند از او فنون کونگ فو یاد بگیرند. استیو مک کویین، جیمز کوبارن، لی ماروین از جمله کسانی بودند که با بروس آشنا شدند و از او مهارت هایی آموختند. بروس آنقدر هنرمند بود که در عرض مدت کوتاهی ستاره های سینماهای هالیوود شد. در سال ۱۹۶۸ بار دیگر به هنگ کنگ رفت و در آنجا با استقبال مردم روبه رو شد.

او بعداز بازگشت از هنگ کنگ کتابی در زمینه مهارتهای کاراته نوشت. حرکاتی که او انجام می داد امروزه از آن حرکات الهام گرفته اند و در برنامه ریزی رباتها برای ساخت فیلمهای اکشن به کار می برند. هیکلی مانند آرنولد شوارزینگر نداشت او با قدی متوسط و جثه ای استخوانی اما قوی و ورزشکار می توانست مانند پروانه جست بزند و از سویی به سوی دیگر رود و در یک چشم به هم زدن رقیب خود را شکست دهد. او محبوب مردم بود و در آن زمان پیر و جوان در محافل از مهارتهای بروس صحبت می کردند.

نوجوانان و جوانان لباسهایی با تصاویر بروس و اژدها به تن می کردند و در دعواهایشان از فنون او که در فیلمهای سینمایی دیده بودند به کار می بردند. او چند ماه قبل از مرگش در فیلمی به نام ورود اژدها بازی کرد. بروس لی در فیلم ورود اژدها لباس سنتی چینی ها را به تن کرده بود و ۲۰۰ میلیون دلار به دست آورد. مرگ بروس لی رازی است که بر همگان پوشیده بود. هر کسی درباره مرگ بروس لی جوان عقیده ای داشت.

● شایعات پیش از مرگ او

بروس لی در سال ۱۹۷۳ در سن ۳۳ سالگی از دنیا رفت. او ۳۲ سال داشت که شایعه شد در آپارتمانش در هنگ کنگ خوابیده بود ه و ناگهان مورد اصابت گلوله ای قرار می گیرد. بروس لی این طور اظهار داشت. یک روز از سوی معتبرترین روزنامه هنگ کنگ به منزلم تلفن زده شد گوشی را برداشتم. خبرنگار روزنامه گفت می خواستم ببینم واقعا" بروس لی زنده است؟ من هم گفتم پس تو با چه کسی حرف می زنی؟ بله من زنده ام. من بروس لی هستم!

اما وقتی بروس لی واقعا" مرد، شایعه ها این طور پخش شد که بروس لی در هنگ کنگ به باج گیرها پول نپرداخته و توسط آنان ترور شد.

بسیاری از چینی ها معتقد بودند که بروس هنگام تمرین یکی از فیلمهایش مورد سوء قصد قرار گرفته است. در صحنه ای که قرار بوده با یک اسلحه قلابی به سوی بروس لی شلیک شود، اسلحه پر از گلوله بوده و بروس لی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است. عده ای می گفتند هنگام تمرین استادش عصبانی شده و ضربه ای به سرش زده و او ضربه مغزی شده است. اما حقیقت چنین نبود. حال به تفصیل موقعیت زمان قبل از مرگ بروس لی را بازگو می کنیم:

● مرگ او

بروس لی به تومور مغزی دچار شده بود و هنگامی که می خواسته برای تمرین فیلم بازی مرگ برود بی هوش شده و تلاش پزشکان بی نتیجه بود و تیم پزشکی بروس لی ۵ دلیل برای مرگ نابهنگام او ارائه دادند. یکی از دلایل اصلی مرگ زودرس بروس تورم و رشد یک غده در مغز او بود. به گفته همسرش لیندا، بروس با تهیه کننده فیلم ریموندجو در ساعدت ۲ بعدازظهر قرار داشت.

آن دو در مورد ساخت فیلم بازی مرگ با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه بتی تینگچی بازیگر تایوانی الاصل که نقش اصلی زن فیلم بازی مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک می کند و بروس و بتی با هم شام می خورند.

در آنجا بروس احساس سردرد می کند و بتی یک قرص Eguagesic (آسپرین قوی) به او می دهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب می رود. چو به خانه بتی تلفن می زند تا با بروس حرف بزند اما بتی می گوید بروس به خواب عمیقی رفته و نمی تواند او را بیدار کند. بلافاصله او را به بیمارستان می رسانند. پزشکان به معاینه دقیق می پردازند. او به کما رفته بود بعد از مدت کوتاهی نیز حتی نفس هم نمی کشید. پزشکان متوجه شدند که مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسیده بود.

هیچ یک از رگهای خونی بسته یا پاره نشده بود. تمام اعضا و جوارح بدن مورد معاینه قرار گرفته و کالبد شکافی شد. در معده اش همان قرص آسپرین قوی بود که بتی به او داده بود. علاوه بر این چند دانه شاهدانه در معده اش یافت شد که مشخص نشد این شاهدانه ها را از دست چه کسی خورده است. عده ای از پزشکان معتقد بودند که شاهدانه ها به زهر آغشته شده بود و همین امر سبب مرگ وی شده است. اما پزشک اصلی او معتقد بود که به دلیل خوردن آسپرین قوی، تومور فعال شده و مرگش فرار رسیده بود. در واقع چنین فردی با داشتن تومور مغزی نباید چنین آسپرینی مصرف می کرد.

همسرش لیندا می گفت: او هیچ گاه دوست نداشت عمر طولانی داشته باشد. زیرا او نمی توانست تحمل کند که قدرت بدنیش با کهولت سن روز به روز تحلیل رود. بروس لی می گفت اگر من باید فردا بمیرم هیچ شکایتی ندارم. من به آرزوهایم دست یافته ام و در دنیا آنچه را که می خواستم انجام داده ام. از زندگی انتظار بیشتری ندارم. l



پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 19:54 ::  نويسنده : مجتبی رسولی

بروس لی از دیدگاه چهره های سرشناس سینمایی

جان ساکسون




بروس لی خیلی خیلی به من کمک کرد. علاقه ی من بیشتر به پرسیدن سوالاتی در رابطه از هنرهای رزمی از او بود و ما دائما" در این گونه موارد با هم صحبت می کردیم. او به من چیزهای زیادی را یاد داد که به نظر من٬ مردم بابت یادگرفتن آن به او پول می دادند.
بروس به عنوان یک رزمی کار (خودش را در وهله اول یک رزمی کار می دانست.) بسیار مبتکر بود. او قادر بود نقاط ضعف و نقض هر سیستمی را دریابد. بنابراین او بسیاری از چیزها را به هم پیوند داد تا سبک خاص خود را به وجود آورد٬ و به نظر من این امر خیلی مهم بود.
نظر اساسی او این بود که مبارزه حالتی روان و غیر سیستماتیک است. به علاوه او شخصا" قادر بود این نوع تحقیقات را در هنرهای رزمی به عمل آورد و خودش بسیار خلاق و نوآور بود٬ البته نه تنها از جنبه ی فیلم و سینما که بسیار در آن موفق بود٬ بلکه در زمینه ی هنرهای رزمی خودش. او قادر به بیان نظرات و عقایدش و درک اش از واقعیت بود. و او آن واقعیت را می آموزد. به عقیده من٬ در رابطه با هنرهای رزمی٬ او یک نابغه٬ یا چیزی نزدیک به آن بود.
من٬ به عنوان یک هنرپیشه می گویم که بروس لی قدرت بازیگری خیلی زیادی داشت. در بسیاری از موارد او بیشتر یک رزمی کار بود تا هنرپیشه. او درک عمیقی از نمایش داشت و می دانست چطور هنر خود را ارائه کند٬ که در عمل هم٬ اثر نمایش بسیار قوی داشت. او بی اندازه زیرک بود و واقعا" به عنوان یک هنرپیشه٬ یا در مواردی یک کارگردان یا سناریونویس عمل می کرد. او فیلنامه بسیاری ار فیلم ها را نوشته بود و این را به من هم گفته بود. نحوه ی رائه هنرش در فیلم ها٬ بسیار نمایشی و سینمایی بود٬ و من بازیگریش را تحسین می کردم.

مسئله ی نهایی در مورد شخصی مانند بروس لی وقتی رخ می داد که او حرفه اش را ادامه می داد. من به او گفتم: «حالا می خواهی نقشی را بازی کنی که ربطی به هنرهای رزمی را نداشته باشد.» حتی نقشی که باعث می شد از توانایی های بدنی فوق العاده ی خود چشم بپوشد یا به آن خیانت کند؟ و او می گفت: «بله»٬ او نظیر این موقعیت را در نظر می گرفت. این آزمایشی بود که اگر می خواست بازیگری را ادامه دهد باید یک روز با آن روبه رو می شد. امر بسیار مشکلی است. اول مردم با یک دید به انسان نگاه می کنند و بعد برای آنها خیلی مشکل می شود که ببیند٬آنان کار دیگری را انجام می دهد.
بروس فردی بسیار خوش دل و سبک روح بود. او از بسیاری از جنبه های موفقیت اش لذت می برد. او واقعا" به مردمی که در هنگ کنگ به او علاقه داشتند٬ ارادت می ورزید. آنها واقعا" رفتار خاصی نسبت به او داشتند و او از آنها خوشش می آمد. او سر به سر راننده های تاکسی می گذاشت و با بچه های پنج٬ شش ساله ای که او را می شناختند و از او تعریف می کردند٬ شوخی می کرد. دیدن این صحنه ها خیلی لذت بخش بود٬ بر خلاف کسانی که دارای موقعیت های اجتماعی هستند و دوست ندارند با مردم بجوشند و می گویند: «اینها را از سر من وا کنید!» یا «نمی خواهم کسی مزاحم من بشود!» ولی بروس برایش مهم نبود و لذت می برد.

بروس لی فردی بسیار باهوش بود٬ بسیار باهوش. در خلال چندین مباحثه طولانی که من با او داشتم٬ درک و فهم عمیقی در مسائل نشان می داد. به نظر من یکی از موضوعات بسیار مهم که بروس روی آن تاکید فراوان داشت فرار از هر نوع تصویر ذهنی راکد در انجام کارها بود٬ نه در زمینه کارهای نمایشی بلکه کارهای حقیقی و واقعی. کارهای نمایشی به درد سینما می خورد. اما کارهای حقیقی مثل مبارزه٬ چیزی خودجوش است٬ و بروس روی آن تاکید می ورزید. باید مثل بروس باشید یا شبیه او باشید تا بفهمید که بیشتر افراد ناچارند از طریق تقلید٬ تکرار٬ یا عادت این کار (مبارزه) را یاد بگیرند. بروس خیلی خود جوش بود و این امر در تمامی شئون زندگی مثل بازیگری یا حیات یا هر چیز دیگر به ویژه در مبارزه٬ اهمیت دارد. البته من زیاد در آن خبره نیستم.
من و بروس لی خیلی خوب با هم کنار می آمدیم. همدیگر را خیلی خوب درک می کردیم. فکر کنم او مرا دوست داشت و من خیلی به او علاقه داشتم. خیلی جای تاسف است که در اوج موفقیت اش٬ اتفاق ناگواری برایش افتاد و او درگذشت.



پنج شنبه 3 شهريور 1390برچسب:, :: 19:52 ::  نويسنده : مجتبی رسولی

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد